پشت این سکوت شب
دلم پر هیاهوست ...
چشمانم سرخ از خستگی ها
و وجودم پر از ناگفتنی ها ...
اینجا میان گرمای تن ،
آرامشم را به هم میزند
دلم ،
باز هم هوای تو را دارد که با بیقراری شادمانی می کند.
دلخوشی روزهایم در هوایت نفس کشیدن بود،
بی هوا شده ام در این روزهای بی نفس
بر دفتر روزهای تنهایی ام می نویسم:
امید داشته باش