کاغذ خط خطی

خط خطی های دلم

کاغذ خط خطی

خط خطی های دلم


شمعدونی

  ناز من




ناز

نظرات 12 + ارسال نظر
hosseiN شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 03:55 ب.ظ

چه شمعدونی خوشگلی...
این گل بده..چی میشه!!!

مرسی
ممنون از لطفتون
امیدوارم گل بده

hosseiN شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 04:05 ب.ظ

کی گفته من باغبونم؟؟


اینجا یه سر بزن!!!
http://nargil.ir/plant/houseplants.aspx?pid=36

خب باغبون که نه اما ...

ممنون بابت آدرس

آسیه شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 04:06 ب.ظ

عزیزم خیلی شمعدونیه قشنگی داری...

از من پرسیدی چرا گل نمیده و البته خودت هم جوابش ور گفتی چون خودت میدونی... وقتی یه شاخه گل نرگس زیبا رو هر روز میبینه اگه اندازه ی یه باغ هم گل بده در مقابل شما اصلا اصلا به چشم نمیاد گل ناز من. معلومه که خجالت میکشه

البته یه دلیل دیگه هم میتونه داشته باشه. میتونی حدس بزنی؟؟؟؟

مرسی از لطفت آسیه جون

خب من گل میخوام

نه

hosseiN شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 04:06 ب.ظ

نه دیگه
صاحبش هم لطفا بی حوصله نباشه!!!

صاحبش متاسفانه یکم بهار که میشه بی حوصلست
انشاا... تا تابستون بر طرف میشه

سحر دی زاد یکشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 01:59 ب.ظ http://dayzad.blogsky.com/


چقدر خوشگله خانومی
انشالله خوشگلترم میشه اما به خوشگلی خودت نمیرسه

مممنون گلم
البته به باغچه شما که نمیرسه

آسیه یکشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:29 ب.ظ

تو

رنگ می‌دهی
به لباسی که می‌پوشی
بو می‌دهی
به عطری که می‌زنی
معنا می‌دهی
به کلمه‌های بی‌ربطی
که شعرهای من می‌شوند …

من معنای واژه ها را در سر انگشتان تو یافته ام
ای دوست
مهربان باش مثل نوازش نسیم

حس سبز دوشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:04 ق.ظ http://www.hesesabz.blogsky.com

سلام دوست من.
چه زیباست.
دعا می کنم واست همیشه بمونه.

ممنون حس سبز عزیز

آسیه دوشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:10 ب.ظ

مرا هزار امید است و هر هزار تویی...
نرگس جون

مرا هزار نگاه بر در مانده است و تو خود میدانی ...

جون
دلم برات تنگ شده

آسیه سه‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:50 ب.ظ

تو را نگا‌ه می‌کنم‌:

چشمانت خلاصه‌ی‌ آتش‌فشان‌ است،

هم‌‌رنگِِ خاک‌ِ دیاری‌ که‌ دوستش‌ می‌دارم !

چال‌ِ کنج‌ِ لبانت‌

هلالک‌ِ جُفتی‌ ماه‌ است‌

با خورشیدی‌ در قفا

که‌ مردمان‌ِ سرزمین‌ِ قلب‌ِ مرا

به‌ وِلوِله وا می‌دارد

با انگشت‌ِ اشاره‌ی‌ رو به‌ آسمان !

خنده‌ات‌ باران‌ِ مرواریدْ است‌

و اخمت‌

زلزله‌یی‌ که‌ شهر آرزوهایم‌ را

ویران‌ می‌کند !

تو را نگاه‌ می‌کنم‌

و جهان‌ رنگ‌ می‌بازد

نگاهت می‌کنم‌

و خود را نمی‌بینم !

(شعری از یغما گلرویی)

ای جونم
چقدر خوشگله خانم نازی من
آسیه جونم بیشتر بنویس برام

آسیه سه‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 01:30 ب.ظ

تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟

تو مگه خواهر من ؟
پس چرا کنار من نیستی!!!
هان ....

آسیه چهارشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:20 ب.ظ

به سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت

دلی که کرده هوای کرشمه‌های صدایت

نه یوسفم، نه سیاوش، به نفس کشتن و پرهیز

که آورد دلم ای دوست! تاب وسوسه‌هایت

ترا ز جرگه‌ی انبوه خاطرات قدیمی

برون کشیده‌ام و دل نهاده‌ام به صفایت

تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست

نمی‌کنم اگر ای دوست، سهل و زود ، رهایت

گره به کار من افتاده است از غم غربت

کجاست چابکی دست‌های عقده‌گشایت؟

به کبر شعر مَبینم که تکیه داده به افلاک

به خاکساری دل بین که سر نهاده به پایت

"دلم گرفته برایت" زبان ساده‌ی عشق است

سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت

منم دلم گرفته ...
دلم سخت تنگ است

آسیه چهارشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:25 ب.ظ

گفته بودی که چرا محو تماشای منی
و چنان محو که یکدم مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو بقدر مژه بر هم زدنی


حالا "ی" بده

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی
روضه امید تویی راه ده ای یار مرا
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا


حالا " ا " بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد