ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
انتها
به سراغم که می آیی
پروصله ترین پیراهنت را به تن کن
و همان کفش هایی را بپوش که تا انتهای عشق می آیند.
سلام دوستان عزیز
مطالب یادداشت های قسمت حک شده بر کاغذ ...از نویسندگان دیگر است و چون بعضی دارای امضا نمی باشد به دلیل نبود نام نویسنده ، من خودمو موظف دیدم این مطلب را یادآور بشوم.
چشمان من بیقرار بود در شب هایی که تا به صبح به انتظار حضورت بیداری می کشید.
تمام ثانیه های نبودنت را لمس کردم و با خود خواندم دقیقه ها را ، ساعت ها را مرتب کردم و از روزها پریدم تا به ماه ها رسیدم و دسته دسته ماه ها را به سال تقدیم کردم تا دلم کمتر بهانه دوریت را به یاد آورد.