کاغذ خط خطی

خط خطی های دلم

کاغذ خط خطی

خط خطی های دلم

تنها خوشبختی واقعی هنگامی حاصل می شود که خود را وقف رسیدن به هدفی می کنیم.

                                                                                      ((ویلیام کوپر))

روزگاری با غم

یه جورایی دلتنگی سراغم اومده که خیلی عجیبه، نه بغض کردم و نه اشکم سرازیره،این روزها

 همش یه حسی تو وجودمه که چنگ انداخته دور قلبم و هی فشارش میده، انگار میخواد که نفس هامو به شماره بندازه،حتی حس باریدن هم اگه میخواد متولد بشه با آهی گرماشو از دست میده و منجمد میشه ، خلاصه دنیام دنیای عجیبی شده.

فقط دنبال راهی می گردم که دقیقه هام پر بشه،این سکوت و سکون رو دوست ندارم، منو به مرز بیهودگی میبره ، حس و حالم هوای غمه، این روزهای گرم هم سردی لحظه هامو گرما نمی بخشه، دنبال راهی میگردم که از این حال و هوا بیرون بیام.


نمی دونم چه کاری بهتره ، دوست دارم یکی بیاد و راه جدا شدن از این حس بدو بهم نشون بده

رنگ های تکراری


دوست دارم که زندگی کنم با یک رنگ جدید،


 اما حیف که تمام رنگ ها تکراری شده اند.

چرا باید ...

چرا باید تاب بیاورم گرمای اشک را ، 


چرا باید بسوزم از شعله غم ، 


چرا باید نوید احساس را بشکنم و خرد کنم و دور ریزم.


چگونه باید تو را دوست بدارم وقتی تو مرا دوست نداری.

دریاب مرا ...

در سکوت به خلوت گزیده ام ،


 لب هایم لرزان از گفتن دوباره ی حدیث عشق و دوست داشتن است،


 لرزه ی شانه هایم بر دیوارهای سرد گرمی نمی یابد ،


من به دنبال شور و هیاهوی روزهای بودن تو، در احوال گذشته گریانم، 


مرا دریاب که باز هم غرق در روزهایم.