ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
سلام دوست جونی ها
دلم الان یکم گرفته و هم یکمم خوشحالم،
گرفته به خاطر مسافرت مامان جونو بابا جونم، خوشحالیمم به خاطر رفتن دوباره به سر کاره
البته تو این مدتم می تونستم که برم سر کار اما امان از دست این مهمونا که پاشنه ی در خونمونو در آورده بودن
، وقت نمی شد کارمو پیگیری کنم
، در هر صورت خوشحالم که مسافرت مامان جونم و بابا جونم باعث شد من یه نفسی بکشم و به فکر کارو بار خودم بیفتم
.
جدا از دلتنگی، امیدوارم که بهشون خیلی خوش بگذره و برای همه ی ما هم دعا کنن.
خوشحال باشید وشاد
به خدا میسپارمتون
سلام







من همبرای مامان وباباتون سفرخوشی آرزو میکنم
مهمان که حبیب خداست چراشما از آمدنشون خسته شدی
خانم گل
بعدشم اگه تنهایی خسته شدی یا دل تنگی سراغت آمد بیا تو وبلاگ من هم به من سربزن هم دلت وا بشه
منتظرتم
خدا نگهدارت
مرسی مامان مریم ناز
میام سر میزنم بهتون
سلااااام
من که نفهمیدم مسافرت مامان اینا خوب بوده بخاطر نفس کشیدنت یا اینکه بد بوده بخاطر دلتنگیت؟!
سلام عزیزی

مسافرت مامان اینا خوب بود چون از دست مهمونای پاشنه خونه درآر راحت شدیم
بد بود هم چون دلتنگ شدم